خانه دوست کجاست؟ در فلق بود که پرسید سوار.
آسمان مکثی کرد.
رهگذر شاخه نوری که به لب داشت به تاریکی شنها بخشید
و به انگشت نشان داد سپیداری و گفت:
نرسیده به درخت،
کوچه باغی است که از خواب خدا سبزتر است
و در آن عشق به اندازه پرهای صداقت آبی است
میروی تا ته آن کوچه که از پشت بلوغ، سر به در میآرد،
پس به سمت گل تنهایی میپیچی،
دو قدم مانده به گل،
پای فواره جاوید اساطیر زمین میمانی
و تو را ترسی شفاف فرا میگیرد.
در صمیمیت سیال فضا، خشخشی میشنوی:
کودکی میبینی
رفته از کاج بلندی بالا، جوجه بردارد از لانه نور
و از او میپرسی
خانه دوست کجاست.
- ۹۲/۰۹/۲۶
دمت گرم که به وب من سر زدی...
مرسی دادا... وب جالبی داری. بخش علمی اش که پسورد sciencedirect دادی رو باید چک کنم... ولی خوشحالم که وبتو دیدیم.
چه خبر؟؟ کوجای؟!
اصفهانی؟
آقا به وب خبری صدای زرند هم سر بزن!! اون رو هم من با بعضی بچه های زرندی مدیریت می کنیم.
www.sedayezarand.ir
وبت رو هم توی سایت صدای زرند هم توی وب خودم لینک می کنم.
راستی اگه شد شماره ات رو برام بفرس!
مرسی